سلام بعد از دهه اول محرم. من و مامان جون رفتیم تهران خونه خاله جون. یه چند روز استراحت کردیم تا عمو علیرضا از سفر بیاد و فقط یه سر رفتیم یافت آباد تا من سرویس چوب شمارو که آقاجون قبلا انتخاب کرده بودن ببینم و اگه خواستم تغییرش بدم،که من خیلی پسندیدم و همونو خواستم. بعد اومدن عمو شروع کردیم به خرید،اکثر خریدارو هم از بهار انجام دادیم. سعی کردیم چیزایی که واقعا لازم میشه ومورد استفادمونه بخریم. خیلی خوب بود و تقریبا اکثر وسایلارو خریدیم. دست آقاجون و مامان جون درد نکنه. تهران بودیم که شمااولین تکون محسوستو خوردی و خیلی خوشحالم کردی.تقریبا. تو هفته 18 بودم. فعلا خداحافظ عزیزم.